چقدر در خصوص مهارت خودآگاهی در کودکان و بزرگسالان اطلاع دارید ؟ به نظر شما موانع مهارت خود آگاهی چیست ؟ لزوم خود آگاهی در چیست ؟ به کل کلی خودآگاهی دانش تمایلات , توانایی ها , و نقات قوت و نقط ضعف و ... برای هر فرد میباشد داشتن دانش خود آگاهی میتواند موجب تغیرات خاصی در زندگی افراد شود چرا که نقاط قوت را تقویت میکند و نقاط ضعف را از بین میبرد از همین رو تمرین مهارت خود آگاهی در افراد و دانستن تکنیک های خودآگاهی بسیار بالاست امیت خود آگاهی از این جهت است که تا فرد خود را تغیر ندهد نمیتوان زندگی خود را تغیر دهد و تا شخص خود را نشناسد نمیتواند خود را تغیر دهد و این مهارت خودشناسی و خد آگاهی است که باعث تغیرات در زندگی فرد میشود در این مقلاله تلاش کرده ایم که راه های رسیده به خود شناسی و مراحل مختلف خودشناسی را به کامل ترین شکل توضیح دهیم
مهارت خودآگاهی دانش و درکی است که هر فرد از خودش دارد. در واقع کسب تصویری واضح و شفاف از ارزشها، نگرشها، نیازها، علایق، اهداف و اولویتها است. بنابراین مهارت خودآگاهی اطلاع یافتن از حسهای ورودی، افکار و عواطف خویش است. این مفهوم بسیار نزدیک به مفهوم خودشناسی است. با این تفاوت که خودآگاهی به دانستن احساسات و افکار برمیگردد، در حالی که خودشناسی به دانستن چرایی این احساسات و افکار اشاره دارد.
برای تقویت مهارت خودآگاهی در خود میتوانید از دیگران بازخورد بگیرید و نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید. همچنین استفاده از تستهای روانشنانی میتواند برای شما مفید واقع شود. تفکر درباره افکار غیرارادیتان نیز کمک کننده است.
تصور شخص از اعتقاداتش که معمولا به زندگی و باورهای مذهبی او معنا میبخشد را مهارت خودآگاهی معنوی میگویند. با سوالاتی مانند آیا مذهبی هستید؟ آیا به زندگی پس از مرگ باور دارید؟ می توانید متوجه آن شوید که خودآگاهی معنوی تا چه میزان در شما شکل گرفته است.
مهارت خودآگاهی به شکل کلی مجموعه ای از ویژگی ها و صفات است .
در ادامه به بررسی و توضیح اجزای خود آگاهی میپردازیم :
شخصیت ما مجموعهای از احساسات، هیجانها، افکار، واکنشها و رفتارهاست که در طول دوره رشد در ما شکل میگیرد و تقریبا در طول زندگی الگوی ثابتی دارند. مواردی مثل اینکه هنگام عصبانیت چه واکنشی نشان میدهیم، یا اینکه هنگامی که برای بار اول فردی را میبینیم با او چگونه رفتار میکنیم. یا مثلا وقتی کسی به ما محبت میکند چه برداشتی از او رفتار او میکنیم و... .
در وجود همه ما یکسری ویژگیها و خصوصیات مثبت وجود دارد که برخی از آنها را به خوبی میشناسیم و به آنها آگاهیم و بعضی دیگر را به خوبی نمیشناسیم و باید با افزایش دانش و آگاهی و همچنین کمک گرفتن از دیگران به وجود آنها در خود پی ببریم.
طبیعتا همه افراد علاوه بر نقاط قوت، نقاط ضعفی هم دارند چون توانایی انسان محدود است از این رو در بعضی موارد قوی و در برخی موارد ضعیفتر عمل میکند. طبیعتا پی بردن به نقاط ضعف سختتر از نقاط قوت است چون اعتراف کردن به آن کار مشکلتری است. از این رو برای یافتن نقاط ضعف خود دانش و آگاهیتان درباره مفاهیمی مثل خودپنداره، عزت نفس، اعتماد به نفس و واقعبینی افزایش دهید و با تحلیل واکنشها و عملکردهایتان در موقعیتهای چالشبرانگیز زندگی و مشکلات و سختیها بهگونهای واقعبینانه آنها را در خود کشف کنید.
همه ما دارای استعدادهای بالقوه و همچنین توانمندیها و مهارتهایی هستیم که سبب شدهاند در زندگی به موفقیتهایی دست پیدا کنیم مثل داشتن روابط اجتماعی خوب، گذشت و فداکاری، داشتن استعداد در انجام کارهای هنری و...
همه افراد در طول زندگی توانستند در زمینههای مختلف موفقیتهایی را به دست بیاورند. هر چه افراد بتوانند بیشتر و بهتر خود را بپذیرند واقعبینانهتر میتوانند به شناخت پیشرفت ها و موفقیتهایشان در زندگی روزمرهشان برسند.
نیازها آن دسته از الزامات هستند که برای وجود و بقا لازم و ضروریاند. خواستهها چیزی فراتر از نیازهاست و به نیازهای خود انسان بستگی دارد. درواقع خواستهها روشهای برآورده کردن نیازها هستند. ما با رسیدن به خواستهها نیازهای اساسیترمان را برآورده میکنیم. همه انسانها باید نیازها و خواستههای خود را بشناسند تا بتوانند در جهت برآورده کردن نیازها و رسیدن به خواستهها از طریق سالم و درست گام بردارند.
باورها یا نگرشها، اندیشههایی هستند که آنها را درست و صحیح و میدانیم. ما درباره موضوعات و مسائل مختلف باورها و نگرشهای متفاوتی داریم و عملکرد ما در زندگی برمبنای باورهایمان است. انسان از لحظهای که متولد میشود شروع به یاد گرفتن میکند. علاوه بر راه رفتن و حرف زدن از آموزههای والدین و اطرافیان باورهایش شکل میگیرد و در گذر زمان در او نهادینه میشوند. باورها دو نوع هستند باورهای منطقی و باورهای غیرمنطقی. هر چه باورهایمان را بیشتر بشناسیم و بهتر میتوانیم باورهای منطقی و غیرمنطقیمان را از هم تفکیک و باورهای منطقی و نیروبخش را جایگزین باورهای غیرمنطقی و محدودکننده کنیم.
ارزش یعنی هر چیزی که برای ما خیلی مهم باشد. خیلی از افراد ارزش را با آرزو یا هدف اشتباه میگیرند اما ارزش با هدف متفاوت است. مسیر زندگی هر کسی بر اساس ارزشها و اولویتهای ارزشی او مشخص میشود. درواقع انسانها در زندگی بر اساس ارزشهایشان انتخابها، تصمیمها و اقداماتشان را تعیین میکنند. به عبارتی دیگر میتوان گفت ارزشها، ملاکهایی هستند که براساس آنها فرد باورها افکار و باورهایش را ارزیابی میکند.
اهداف، همان خواستههایی هستند که میخواهیم در زندگی به آنها برسیم. هدف خواسته واضح، دقیق و روشن از وضعیتی است که میخواهیم در آینده داشته باشیم و ذهنمان مدام درگیر آن است. داشتن هدف در زندگی مهم است چون بدون هدف حرکت معنایی ندارد. اگر هدف خاصی در زندگی نداشته باشیم و ندانیم هدفمان در زندگی چیست تقریبا عمرمان به بیهودگی خواهد گذشت و هیچ تلاشی در جهت رسیدن به اهداف هم نخواهیم کرد.
چنان چه فردی به مهارت خودآگاهی دست یابد، برای خود و دیگران بیش از پیش ارزش و احترام قائل می شود. علاوه بر این چنین فردی از تحقیر و سرزنش خود و دیگران دوری می کند، دارای روحیه و افکاری مثبت است و تمایل به همکاری و مشارکت دارد. این فرد از نظر دیگران درباره خودش استقبال می کند ، علاقه مند به مشورت و نظر خواهی در قبال پیشرفت خود است ، دارای مقاومت بالایی در برابر فشار ها و سختی های زندگی و احساس رضایت از زندگی می شود.
همانطور که برای هر شخصی چندین " خود " وجود دارد میتوان گفت انواع خود آگاهی نیز وجود دارد و برای ارتقائ مهرت خود آگاهی باید آن ها را بشناسیم . در ادامه آن ها را بررسی میکنیم :
خود فیزیکی به تصوری که هر کس از ظاهر خود دارد اطلاق میشود. فرد ممکن است بر اثر عدم درک صحیح از تصویر واقعی بدن خود دچار بدریخت انگاری شود. همین عدم درک واقعیت فرد را به سمت عملهای جراحی زیبایی میکشاند.
به برداشتی که هر فرد از تمایلات و هویت جنسی خود دارد گفته میشود. اگر این برداشت با واقعیت منطبق نباشد، فرد دچار تعارض در هویت جنسی میشود.
این بخش از خود در برگیرنده اسرار درونی فرد است، همان چیزهایی که دوست ندارد دیگران راجع به او بدانند و برای پنهان کردنشان وقت و انرژی زیادی را صرف میکند.
درونیترین بخش وجود انسان خود واقعی است. هر کسی برای شناخت خود واقعی نیاز به کاوش و تفکر دارد.
این خود به باورهای معنوی فرد ارتباط دارد و تصویری است که شخص از اعتقاداتش دارد. شکاف در خود معنوی باعث تعارضات شدید درونی میشود، به طوریکه شخص مدام با خودش بر سر ارزشهایش در جنگ است.
خود آرمانی همان خودی است که فرد خواهان رسیدن به آن است. تصویری مطلوب که شخص در ذهن خود میسازد و دوست دارد که آن باشد.
این خود به تصویری که فرد از جایگاه اجتماعی خود دارد برمیگردد.
برای رسیدن به مهارت خودآگاهی لازم است یک سری مراحلی را پشت سر بگذاریم، رواندرمانی و روانکاوی یکی از روشهای رسیدن به خود آگاهی است. در ادامه به برخی از راههای رسیدن به خودآگاهی اشاره میکنیم.
فرد باید از جنس احساساتش در مواجه با مسائل گوناگون آگاه شود. آگاهی از این مسئله که شخصیت هر فرد بیشتر متمایل به چه نوع احساسی است بسیار مهم و کارساز میباشد.
با شناخت افکار خود ضمن مواجه شدن با موقعیتهای مختلف میتوان به ناکارآمدی برخی از آنها پیبرد و در نتیجه اصلاحشان کرد تا از عواقب ناخوشایند احتمالی جلوگیری شود.
در مواجهه با موقعیتها، عوامل درونی و بیرونی متعددی نقش دارند. اما عامل درونی نقش پررنگتری را در این میان دارد. اینکه فرد یک موقعیت را چگونه درک کند نشانگر انتظارات و خواستههای اوست.
به باور روانشناسان افرادی که از داشتن اعتماد به نفس پایین رنج میبرند، انتظارات غیرواقع بینانهای را از خود و از دیگران دارند. به همین دلیل میزان احساس رضایتشان از زندگی بسیار پایین است. فردی که اعتماد به نفس بالایی دارد موقعیتها را بر اساس انتظارات دیگران نمیبیند، بلکه بیشتر ازهر چیز و هرکس به ارزشها و خواستههای خود اهمیت میدهد.
افراد دارای مهارت خودآگاهی با طی کردن مراحل فوق به یک سری خصوصیات برتر انسانی دست یافتهاند که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم.
احساس رضایت از انتخابها و سبک زندگیشان دارند.
تفکر واگرا دارند و مطلق نگر نیستند.
در مقابل فشارها و ضربههای روانی اجتماعی مقاومترهستند.
از موفقیتها و شکستهای خود آگاهند، به موفقیتهایشان افتخار میکنند و از شکستهایشان درس میگیرند.
مسئولیت زندگی خود را میپذیرند.
نقاط ضعف خود را میشناسند و در جهت اصلاح آنها تلاش میکنند.
روحیه همکاری و مشارکت در کارهای گروهی دارند.
از مشورت با دیگران و افراد صاحب نظر استقبال میکنند.
دیگران را سرزنش نمیکنند، به همه احترام میگذارند و مثبت اندیش هستند.
شاید فکر کنید همین که خودتان را خوب بشناسید، کافی است تا همهی مشکلاتتان حل شوند، اما اینطور نیست، چراکه مهارت خودآگاهی فقط قدم اول است. ذهن ما انسانها به قدری انباشته از تعصبات است که در برابرشان ناتوان هستیم و این تعصبات، تصمیماتمان را تحت تأثیر قرار میدهند.